تا حالا فکر نکرده بودم بازی قایم باشک تا این حد می تونه هیجان انگیز باشه. صدای خش خش کیسه پلاستیک از پشت جالباسی داره میاد.
" نگین خانوم کجاست... الانه می خورمش.... آآآآ... "
آه... این جیغ های بنفش همیشه اعصابم رو پاک بهم میریزن.
کاش هروز صب یک نفر یادم می آورد توی شهری زندگی می کنم که آدماش از چراغ قرمز رد می شن و جریمه هاشون رو به موقع پرداخت می کنن که دوبله نشه و وقتی می خواهم از خیابون یکطرفه رد بشم اول نه به چپ نگاه کنم ، نه به راست بلکه بالای سرمو نگاه کنم تا زیر پیانوی 6 تنی یک کلکسیونر احمق که توی اسباب کشی گره طناب رو محکم نکرده له نشم.
از طلا بودن پشیمان گشته ایم مرحمت فرموده ما را مس کنید
توضیح : عنوان ، مطلب و شعر هیچ ارتباطی به هم ندارند.
گاهی وقتا دیدن دو تا پروانه سبز رنگ آفرقایی که با بی شرمی هوس آلودی روی خاکهای خیس حاشیه میکسر بتن، توی یک کارگاه شلوغ و پر سرو صدای ساختمانی، فارغ از جداشدن دانه بندی بتن مقاومت بالا در اثر زیاد ویبره خوردن دنبال همدیگه می کنن می تونه خیلی شهوت انگیز باشه.
هیچ وقت نخواستم دنبال پروانه ها کنم. شاید به همین خاطر اون پروانه می خواست روی شونه ام بشینه. چه لذتی داشت پروندنش...!!! یعنی پروانه ها هم دلگیر میشن... گریه می کنن... عاشق می شن.
سلام طبق معمول نقطه
یه پیشنهاد بیشرمانه طبق معمول نقطه
اگه حس نستالوژیکتون برانگیخته شد و به یاد خاطرات نه چندان خوشایند ۲ سال اخیرتون افتادین فورا سوار ماشینتون شده و به شلوغترین خیابون شهرتون برین نقطه به شما قول میدم کمتر از ۱۰ دقیقه یک شهروند بی تعهد با مرتکب شدن خلافی نه چندان مهم باعث ترمز گرفتن دفعتی شما میشه که در این حال شما با فشردن بوق و نگه داشتن آن به مدت ۱ مینیتس بطور ممتد تمام عقده های روحی و روانی خود را خالی نموده نقطه علاوه بر آن مورد تمجید و تکریم دیگر شهروندان ناراضی هم می گردید و کمبود های عاطفی و شخصیتی شما نیز تامین می گردد نقطه.
خدافس طبق معمول نقطه