-
[ بدون عنوان ]
جمعه 27 آذرماه سال 1383 23:18
بر لوح نشان بودنیها بـــــــــوده است پیوسته قلم ز نیک و بـد فرسوده است در روز ازل هرآنچه بایست بـــــــداد غم خوردن و کوشیدن مـــا بیهودست « خیام» سلام به آقایون ملت آقا همه چی روبه راه شد. رله ... جماعتی از دست خل وچل بازیهای ما دوتا راحتیده شدن(همون راحت شدن). قضیه عشق و عاشقـــیمون هم رفتـش سر میخ. آ آ آ اشباه...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 14 آبانماه سال 1383 00:12
این یکد و سه روز نوبت عمر گذشت چون آب بجویبار و چون باد بدشت هرگز غم دو روز مرا یاد نگشت روزی که نیامدهست و روزی که گذشت خیّام سلام خسته شدم. دیگه واقعاً بریدم. حوصله هیچ کاری رو ندارم. مثه مرغی که تخ کرده دنبال یه جا می گردم ساکت و آروم بشینم دور و برم رو نگاه کنم. خیلی وقته دیگه تلوزیون هم تماشا نمی کنم. همش کز می...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 21 شهریورماه سال 1383 18:46
گــــر می نخوری طعنه مزن مستانرا بنیـاد مکن تو حیـله و دستانــــــــــــرا تو غره بدان مشو که می می نخوری صد لقمه خوری که می غلامست آنرا * * * * اورتا ... اورتا... یافتم... یافتم. یه دفتر نقاشی پیدا کردم. واسه یه بچه اس، توی کوچه اوفتاده بود خیلی با مزه اس عین شکلات hobby . توی یه صفحه اش ماژیک های رنگی نوشته : مریم...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 29 مردادماه سال 1383 02:13
سلام این جمله رو روی یکی از هزاران پارچه ی جلو خونه ی یکی از حاجیه خانوم های یزدی خوندم: << بازگشت عارفانه ی شما را از سرزمین نزول وحی گرامی می داریم... >> یا یه همچی چیزی.با سرعت داشتم می رفتم که اینو دیدم. آخه توی اون شلوغی عارفانه ترسیدم جو عرفانی بگیردم بی خیال درس و دانشگاه کاسه کوزمو جمع کنم با اولین...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 26 مردادماه سال 1383 04:40
سلام باز از این عکس هم خوشم اومدش گذاشتمش اینجا لذتش رو ببرین.ضمنا از وبلاگ the lost lady دزدیده ام اعتراضی هست آیا...؟ لطف کنید در قسمت نظرات بنویسید .نظراتم خیلی کم شده یه کاریش باید می کردم دیگه... فردادارم میرم تهران.خواهر زادم از مکه میادش. همچنان در پی نمره می باشم.حوصله نوشتن هم ندارم. خدا حافظ همتون
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 20 مردادماه سال 1383 19:48
سلام حوصله ندارم باباتو هم حال داری اومدی اینجا ها...راهسازی هم اوفتادم(همون افتادمه اَه ه ه گیر نده دیگه) خاک بر سرِ خرش هنوز خیلیها نشسته بودنا یکدفعه هار شد.به ولّاهه عینهو وحشیهای آمازونی بهم حمله کرد برگمو گرفت یک عربده ای می کشید وای ی ی ... الهی خیر از زندگیش نبینه...فک کنم وسط همین هیری ویریا یه برگم...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 18 مردادماه سال 1383 09:49
سلام آقا ما اعتراض داریم.به چی ...؟ به همه چی...به همه جا...به همه کس...به همه..به..به..اصلا من اعتراض دارم.چیکار دارین دلم می خواد.به تموم کسایی که تاریخ رو دروغکی نوشتن.الکی الکی واسه خودشون.اصلا واسه چی وقتی این ژان وال ژان دزد بی ناموس اینقدر کارای بد کرده بازم میگین آخی طفلی حیوونی اونوقت ژاور پسر به این گلی ماهی...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 14 مردادماه سال 1383 10:19
سلام اِ اُ اووووووو ۱...۲....۳... آزمایش میشه..۱...۲...۳.صدا میاد... الو...امــــــــــــــــــــان امان ای دل... بی وفا نگارم.... آقا ما از رو رفتیم.به حضرت عباس من یکی که از رو رفتم از بس دنبال این استاد رویدم تو قبرستون(اخه باباش مرده حالا وسط این هیری ویری اینم وقت گیر اورده اخه الان وقت مردن بود).تا حالا بیش از...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 12 مردادماه سال 1383 12:04
سلام به خودم که تنها خواننده وبلاگم هستم. دارم مشروط می شم با اینکه بتن و فولاد۱ رو هم حذف کرده ام بازم معدلم زیر ۱۲ست.إهه إهه إهه .تزه تحلیل ۲ هم می افتم اَه ه ه چه بد بختی گیر کردیما اَه ه ه این اُستادا هم که یه ریزه پا نمی دن خاک بر سرشون با اون قیافه های مزخرفشون یکیشون این شکلیه اِلاهی بخق موسی بن جعفر که کف...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 7 مردادماه سال 1383 09:49
سلام بخدا فقط می نوسم تا مطمئن باشم که زنده هستم. تو این آشفته بازار دلم خیلی گرفته حالا بعد از خاتمی و مجلس ششم آقای میر حسین موسوی هم تشریف آوردن.نمی دونم اینا ملت رو چی فرز کردن. بی خیال بابا حال دارین خدا حافظ همتون تا بعد. می خوام برم نمراتم رو نگاه کنم که دارم مشروط میشم. گور بابای مملکت و دولت و ۱۸ تیر هم...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 4 مردادماه سال 1383 21:35
سلام دادگاه زهرا کاظمی هم به خوبی و خوشی به پایان رسید و متهم یا متهمین این جنایت اسلامی هم تبرئه شدند تا درس عبرتی باشد برای تمام خبر نگاران پلیدی که در سر اندیشه ی وقیح و نا مشروع آزادی را می پرورانند. ای خداوند من هنوز ایمان دارم به آن که ما را فراموش نکرده ای ـ
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 2 مردادماه سال 1383 01:19
سلام الیکم ...خو..خوددد...خودم می دونم این شکلیه ( سلام علیکم ) بسیار تقاضا شده بود از ما که آدرس لوگوی خویش را در وبلاگمان درج بنماییم لاکن بدلیل پاره ای از تناقضات بین المللی و بخاطر دغدغه های ذهنی خاص خودم که باید حاصل دست رنج خودمو بخورم موفق نشده بیدم... حالا گذاشتیم دیگه برین حال کنین من از جهت معنوی مادی عرفی...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 1 مردادماه سال 1383 02:55
سلام مرسی از اینکه اینقدر نظر می دین . یه جورایی فهمیدم دیگه ننویسم سنگین تره. با این حال یه حال اساسی بهتون می دم . روی عکس پایین کلیک کنید تا لینک یه عالمه کتاب و متن فارسی (آخ... دهنم آب افتاد...)رو بگیرین.هر چند ملت عمری قبل از من لینکش رو داده بودن ما هم دادیم که از بقیه عقب نیفتیم. اگه این دفعه که میام کمتر از...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 30 تیرماه سال 1383 01:14
کــــــــــیفر در اینجا چار زندان است به هر زندان دو چندان نقب در هر نقب چندین حجره در هر حجره چندین مرد در زنجیر... از این زنجیریان یک تن زنش را در تب تاریک بهتانی به ضرب دشنه ای کشته است از این مردان؛ یکی در ظهر تابستان سوزان؛ نان فرزندان خود را بر سر برزن؛ بخون نان فروش سخت دندان گرد آغشتست. از اینان چند کس؛در خلوت...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 29 تیرماه سال 1383 02:16
از این عکس خوشمان آمد حیفمان آمد شما هم خوشتان نیاید...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 29 تیرماه سال 1383 01:36
در گذشت اعجوبه ی مغرور سینما مارلون براندو را به تمام دوست دارانش تسلیت می گویم .
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 28 تیرماه سال 1383 00:22
دریغا که بار دگر شام شد سرا پای گیتی سیه فام شد همه خلق را گاه آرام شد مگر من که رنج و غمم شد فزون جهان را نباشد خوشی در مزاج بجز مرگ نبود غمم را علاج ولیکن در ان گوشه در پای کاج چکیدست بر خاک سه قطره خون
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 26 تیرماه سال 1383 01:52
مرغ پر بسته که کشتن نداره اگه کشتی دیگه گفتن نداره
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 23 تیرماه سال 1383 14:12
ما همه مان تنهاییم نباید گول خورد زندگی یک زندان است زندانهای گوناگون ولی بعضیها به دیوار زندان صورت می کشند و با آن خودشان را سر گرم می کنند بعضیها می خواهند فرار بکنند دستشان را بیهوده زخم می کنند و بعضیها هم ماتم می گیرند ولی اصل کار این است که باید خودمان را گول بزنیم همیشه باید خودمان را گول بزنیم ولی وقتی می آید...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 23 تیرماه سال 1383 02:40
دلم گرفته است دلم گرفته است به ایوان می روم و انگشتانم را بر پوست کشیده شب می کشم چراغهای رابطه تاریکند چراغهای رابطه تاریکند کسی مرا به آفتاب معرفی نخواهد کرد کسی مرا به میهمانی گنجشکها نخواهد برد پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردنی است.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 21 تیرماه سال 1383 20:25
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 15 تیرماه سال 1383 13:49
<< اینجا ایران است >>
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 14 تیرماه سال 1383 17:47
آیا اینجا هنوز ایران من است. نه...نه ایرانم را باز پس بدهید.
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 13 تیرماه سال 1383 09:25
سلام باز هرگز فراموشتان نخواهیم کرد.
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 10 تیرماه سال 1383 10:02
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 5 تیرماه سال 1383 15:34
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 2 تیرماه سال 1383 22:36
پاینده باد ایران
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 23 خردادماه سال 1383 01:23
...وسرزمین مردمان ماتم زده. بوی گندم مال من هرچی که دارم مال تو یه وجب خاک مال من هرچی می کارم مال تو
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 9 خردادماه سال 1383 10:57
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1383 20:42